گاهی ..

گاهی باید بگذارند در انتهای نقطه‌ی نامعلوم نگاهت گم شوی ...

نباید صدایت کنند..
به شانه‌ات بزنند..
تکانت دهند..
نباید به خالی اطراف برت گردانند..

گاهی باید از سکوتت تمام قصه را بخوانند؛
بی‌آنکه بپرسند "نیستی، کجایی؟" تا انتهای دنیای دیگرت بروند ...

گاهی باید به دنبالت بیایند ..

خـانـوم ِ مـیکـروب ِ صـورتی .. ! شنبه 4 شهریور 1391 ساعت 08:49 ب.ظ

نظرات 6 + ارسال نظر

محمد سه‌شنبه 7 شهریور 1391 ساعت 11:47 ق.ظ

سلام ... زیبا بود ...

سلام ..

ممنون ..

مرسی که بهم سر زدین ..

نونوچه سه‌شنبه 7 شهریور 1391 ساعت 07:21 ب.ظ http://nonoche.blogsky.com

هعیییییییییییییییییییییییییییییییی!!!
هیچوقت نذاشتن سکوت کنم!!! همش از زیر زبونم با هزار کلک حرف میکشن بیرون!!!

من خودم نمی تونم سکوت کنم و این به نظرم خیلی ضعف ِ ..

دی ماهـ.ـی خـ.ـانـ.ـوم شنبه 11 شهریور 1391 ساعت 12:30 ق.ظ http://deymahi.mihanblog.com

سلام خانومی

سلام عزیزم

افسانه یکشنبه 12 شهریور 1391 ساعت 11:21 ب.ظ http://gtale.blogsky.com/

سلام نازگل من

آدم هـــای کنــــارم مثل جُــــمعه می‌ مــــــانند

معلــــــــوم نمی‌کند “فــــــرد” هستــــند یا ” زوج” …

پُــــر از ابـــــهامند

سلام عزیزم .. :-*

اوهوم واقعا ..

نونوچه دوشنبه 13 شهریور 1391 ساعت 11:38 ق.ظ http://nonoche.blogsky.com

اوهوم ضعفه ... بعضی موقع ها که این شکلی ام ... نمی توونم حرف بزنم ...
ولی وقتی این شکلی یا این شکلی م ازم حرف میکشن بیرون!!!

واااااااااااااااااااااااااااااای دنبال یه راهی م که بشه سکوت کرد!!!