در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلا به افتاد مسیرم که بمیرم
یک قطره آبم که در اندیشه دریا
افتادم و باید بپذیرم که بمیرم
یا چشم بپوش از من و از خویش برانم
یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم
این کوزه ترک خورد ! چه جای نگرانی ست
من ساخته از خاک کویرم که بمیرم
خاموش مکن آتش افروخته ام را
بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم
فاضل نظری - گریه های امپراتور
عاشخ این شعرم ...
دوستی با بعضی آدمها مثل نوشیدن چای
کیسهای است هول هولکی و دم دستی.
این دوستیها برای رفع تکلیف خوبند، اماخستگیات را رفع نمیکنند.
این چای خوردنها دل آدم را باز نمیکند، خاطره نمیشود، فقط از سر اجبارمیخوری شان که چای خورده باشی به بعدش هم فکرنمیکنی!
دوستی با بعضی آدمها مثل خوردن چای خارجی است. پر از رنگ و بو.
این دوستیها جان میدهد برای مهمان بازی برای جوکهای خنده دار تعریف کردن،
برای فرستادن اساماسهای صد تا یک غاز !!!
اولش هم حس خوبی به تو میدهند. این چای زود دم خارجی را میریزی در فنجان بزرگ.
مینشینی با شکلات فندقی میخوری و فکر میکنی خوشحال ترین آدم روی زمینی.
فقط نمیدانی چرا باقی چای که مانده در فنجان بعد از یکی دو ساعت میشود رنگ قیر!
یک مایع سیاه و بد بو که چنان به دیواره فنجان رنگ میدهد که انگار در آن مرکب چین ریخته بودی نه چای!
دوستی با بعضی آدمها مثل نوشیدن چای سر گل لاهیجان است...
باید نرم دم بکشد...
باید انتظارش را بکشی...
باید برای عطر و رنگش منتظربمانی باید صبر کنی...
آرام باشی و مقدماتش را فراهم کنی...
باید آن را بریزی در یک استکان کوچک کمر باریک...
خوب نگاهش کنی...
عطر ملایمش را احساس
کنی و آهسته جرعه ـ جرعه بنوشیاش و زندگی کنی و ... !!!
من برگشتم البته چند روز پیش ...
حیلی زیاد خوش گذشت ...
جای همگی خالی ...
می خواستم کلی از خاطرات سفر و این چند روز بنویسم اما نمی دونم چرا حسش نیس
زائری بارانی ام آقا بدادم میرسی؟
بی پناهم، خسته ام،تنهابدادم میرسی ؟
گر چه آهونیستم اماپراز دلتنگی ام
ضامن چشمان آهو هابه دادم میرسی ؟
شهادت آقا امام رضا (ع) رو تسلیت میگم
ان شاالله پنج شنبه میرم مشهد
در یکی از روز های سر زمستانی در شهر کرج برف شدیدی شروع به باریدن کرد و تمام شهر مملو از برف و سپید پوش شد
دختر زیبا و مهربونی به اسم نازی تصمیم گرفت یه ادم برفی خوشگل بسازه
این شما و این هم شاهکار نازییییییییییییی
یادته ...؟
جای خالی رو پر کن بفرست ...
باید خاطره مشترکی بین من و تو باشه ...
این sms چند روز پیش برام اومد تقریبا به تمام ادد لیستم فرستادم
خیلی خاطره های خوب و بامزه ای برام اومد که با خوندن هر کدوم نا خود آگاه یه لبخند میزدم و میرفتم به اون خاطره ...
از دوران نی نی بودنم که من یادم نبود برام فرستاده بودن تا همین یکی دو ماه پیش ...
خیلی حس خوبی بود
کلا نسبت به یکی دو ماه گذشته زندگی برام خیلی قشنگ تر و پر معنا تر شده و مهم ترین دلیلش هم اینه که قدر آدما و چیزایی که دوسشون دارم و خیلی بیشتر از قبل میدونم و کلا دیدم نسبت به همه چی عوض شده و بازم خواهد شد ...
قدر لحظه لحظه ی زندگی تون رو بدونید ...