سکانس های زندگی . .

یک سکانسهایی هست در زندگی که تکرار نشدنیست . .


کاملا" منحصر به فرد است برای هر آدم . .


سکانسی که هیچوقت در هیچ لحظه ای دیگر تکرار نمیشود ،


رنگ نمی بازد نه شبیه ش را دیگر میبینی و نه مثل آن تکرار میشود برایت . .


خاطره ایی که هربار آن را به یاد آوری . .  سرشار میشوی. . گرم میشوی . .


این سکانس از زندگی چیزیست که باید آنرا برای خودت نگه داری،


دادش نزنی،برای کسی تعریف نکنی . .


بگذاری برای وقتهایی که دستهایت سرد است . .


وقتهای تنهایی . .


سکانسهای زندگیت وقتی میشود از گوشت و پوست و استخوانت باید حفظشان کنی . .


طوری توی ذهنت جایش دهی که هر بار که یادش می آوری ،هربار ، سالهای سال بعد . .


دیوانه شوی،وحشی شوی . .


این سکانسها را باید فقط برای خودت نگهداری به هیچکس ندهی . .


فقط برای خودت . . !




خدای مهربونم :-*


می دانم هراز گاهی دلت تنگ میشود همان دل های بزرگی که جای من در ان است . .
انقدر تنگ میشود که یادت میرود من اینجایم!دلتنگی هایت را از خودت بپرس ونگران هیچ چیز نباش!
هنوز من هستم  ..
هنوز خدایت همان خداست . .
هنوز روحت از جنس من است!
اما نمیخواهم تو همان باشی!((((تو باید در هر زمان بهترین باشی)))
نگران شکستن دلت نباش !
میدانی شیشه برای این شیشه است چون قرار است بشکند وجنسش عوض نمیشود ومیدانی من شکست ناپذیرم و تو مرا داری برای همیشه چون هر وقت گریه میکنی دستان مهربان من چشمانت را می نوازد....
چون هرگاه تنها شدی تازه مرا یافته ای چون هرگاه بغضت نگذاشت صدای لرزان و استوات را بشنوم صدای خرد دیوار بین خودم وتورا شنیده ام!
درست است مرا فراموش کردی اما من حتی سر انگشتی تورا از یاد نبردم!
دلم نمیخواهد (((غمت را ببینم .میخواهم شاد باشی این را من میخواهم))
توهم میتوانی این را بخواهی خشنودی مرا . .
من هرشب که میخوابی روحت را نگاه میدارم تا تازه شود نگران نباش !دستان مهربانم قلبت را میفشارد . .
شب ها که خوابت نمیبرد فکر میکنی تنهایی من هم دل به دلت بیدارم فقط کافیست خوب گوش بسپاری وبشنویی ندایی که تورا فرا میخواند به زیستن . .
پروردگارت با عشق.



 

باران !

کنار رفتنت بـــــــــــی تو . .

دلـــــــــم مانــــد و  . .

شـــــب و . .

بـــــــــاران  . . . !



آدمها مثل لیوان میمانند . .

آدمها شبیه لیوانند . .  ظرفیتهایی مشخص دارند . .


بعضی به اندازهء استکان ، بعضی فنجان ،بعضی هم یک ماگ بزرگ !!!


وقتی بیش از ظرفیت لیوان در آن آب بریزی ، سر ریز میشود.خیس می شوی !


حتی گاهی که در اوج بدشانسی باشی و در لیوان به جای آب،شربتی چیزی را زیادی ریخته


باشی و سرریز شده باشد، لکه ش تا ابد بر روی لباست میماند . .


آدمها مثل لیوان میمانند . . ظرفیت هایی مشخص دارند . .


لطفا" قبل از ریختن ِ مهر و عطوفت در پیمانه های وجودیشان، ظرفیتشان را بسنج !


به اندازه محبت کن !


اگر اینکار را نکنی ، اگر زیادی محبت کنی اگر سر ریز شدند و محبت بالا آوردند ،


باد الکی به غبغب انداختند و پیراهن ِ احساست را لکه دار کردند،


فقط از خودت و عملکرد خودت عصبانی باش!



نه از آدمها که شبیه لیوانند . . .




اگه من یه . . بودم !

از طرف نگین جونم دعوت شدم به بازی


اگه ماهی از سال بودم: اردیبهشت . .


اگه یه روز هفته بودم:  پنج شنبه . .

اگه یه عدد بودم:  6 . .
اگه یه همراه بودم: دوست . .

اگه یه نوشیدنی بودم: نوشابه . .

اگه یه گناه بودم:  . . 


اگه یه درخت بودم: درختِ بید  . .

اگه یه گل بودم: رز . . 


اگه اب و هوا بودم: بارونی . .

اگه یه رنگ بودم: قرمز . .

اگه یه پرنده بودم:عقاب . .

اگه یه صدا بودم: صدای بارون . .

اگه یه فعل بودم: خواستن . . 


اگه یه خیابون بودم:  پر درخت . .

اگه یه پنجره بودم:  رو به دریا . . 


اگه تاریخ بودم: روز تولدم . . 


اگه یه فیلم بودم:  مسیر سبز . . 


اگه پزشک بودم: روانپزشک . .
اگه یه وسیله اشپزخونه بودم: شیر آب ظرفشویی . .

اگه یه ساز بودم: پیانو . .

اگه یه کتاب بودم:کوری . .

اگه یه شعر بودم: لحظه دیدار . .

اگه یه اسم بودم:  رها . .

اگه طبیعت بودم: جنگل . . 


اگه یه حس بودم: آرامش . .

اگه یه بازی بودم:قایم موشک . .

اگه یه بیماری بودم:دل درد . .

اگه یه حیوون بودم: اسب . . 


اگه حکم دادگاه بودم: حبس ابد . .

اگه یه میوه بودم: سیب . .


اگه یه خوراکی بودم: های بای . .


اگه یه هنر بودم: موسیقی . .

اگه یه جاده بودم: جاده شمال . .


شما هم دوس دارید انجام بدین : )