کسی ...

دلم برای کسی تنگ است
که آفتاب صداقت را
به میهمانی گلهای باغ می آورد
و گیسوان بلندش را
به بادها می داد
و دستهای سپیدش را
به آب می بخشید
دلم برای کسی تنگ است
که آن دو نرگس جادو را
به عمق آبی دریای واژگون می دوخت
و شعرهای خوشی چون پرنده ها می خواند
دلم برای کسی تنگ است
که همچو کودک معصومی
دلش برای دلم می سوخت
و مهربانی خود را نثار من می کرد
دلم برای کسی تنگ است
که تا شمال ترین شمال
و جنوب ترین جنوب
در همه حال
همیشه در همه جا
آه ...
با که بتوان گفت ؟
که بود با من و
پیوسته نیز بی من بود
و کار من ز فراقش فغان و شیون بود
کسی که بی من ماند
کسی که با من نیست
کسی ...
دگر کافی ست

حمید مصدق
نظرات 5 + ارسال نظر
شقایق پنج‌شنبه 15 دی 1390 ساعت 11:04 ق.ظ http://bikaranegi.blogsky.com

سلام وبلاگ قشنگ و جالبی داری!!!
خوش بحالب با این داداش خوبی که داری
بهم سر بزنی خوشحال میشم

سلام

مرسی شقایق جون

تازه این کوچیک ترین کاری که انجام میده برام

کلا عاشقشممممممم

حتما میام خانومی

مهدی پنج‌شنبه 15 دی 1390 ساعت 09:02 ب.ظ http://hereyes.blogsky.com

سلام نازی خوبی؟
شعر زیباییست حس و حال خواصی به آدم میده مخصوصا منکه اینروز ها می دونی که حالم چه مدلیه..کاش پرنده نبودی!
رد پروازی در آسمان برایم نگذاشته ای
کاش پرنده بودم!

سلام ممنون

اره خیلی دوسش دارم این شعر و

ایشالا که زودتر از اون چیزی که فکر میکنی به خواسته ات میرسی

به عنوان یه دوست میگم همیشه تو کارات به خدا توکل کن و بگو هرچی صلاحت هست همون رو سر راهت قرار بده

شقایق جمعه 16 دی 1390 ساعت 07:30 ب.ظ http://bikaranegi.blogsky.com

مرسی خانومی که سر زدی...

بازم میام عزیزم

ایشالا کم کم با هم می دوستیم

نگین شنبه 17 دی 1390 ساعت 07:05 ب.ظ http://www.mininak.blogsky.com

چه متن خشگلی بود کلا خوش سلیقه ای ها عشخم:*:*:*
عشخ خودمی دیگه

خوشحالم که خوشت اومد عزیز دلم

آره دیگه به عشخم رفتم

بوووووووس

Omid دوشنبه 19 دی 1390 ساعت 02:15 ق.ظ

آه ...
با که بتوان گفت ؟
که بود با من و
پیوسته نیز بی من بود..
بسیار زیبا بود ـــــــ مرسی

خواهش میشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد