زندگی کن...

چشمهایت را ببند،
به دوران کودکیت برگرد،
7 ساله که بودی از زندگی چه میدانستی؟
نگاهت معصوم بود،
و خنده های کودکانه ات از ته دل،

بزرگترین دلخوشی ها داشتن اسباب بازی دوستت، پوشیدن کفش بزرگترها

و حتی خوردن یک تکه کوچک شکلات.

......................

بچه که بودی حسادت، کینه و نفرت در قلب کوچکت جایی نداشت،

دوست داشتنت پاک و بی ریا بود،

و بخشیدنت با رضایت ،

چاره ناراحتی ات لحظه ای گریستن بود و بس، و این پایان تمام کدورت ها می شد،

و می خندیدی و در دنیای خودت غرق می شدی!

.....................

چه شد؟
بزرگ شدی؟؟
نگاه معصومت سردرگم شد،

و خنده هایت از سر اجبار،
اگر حسود نشدی، اگر کینه به دل نگرفتی، و اگر متنفر نیستی ،
یاد گرفتی که ببینی و تجربه کنی و مغموم شوی
می بخشی در حالی که رنجیده ای،
با تمام وجود گریه میکنی اما از ته دل نمی خندی،

...................

برگرد !
باز هم کودکی باش سبکبار
روحت را آزاد کن
به خودت کمک کن تا از سردرگمی ها رها شوی،
تا بتوانی دوباره نفسی بکشی،
بخواه که تنها خودت باشی،
می توانی، تنها اگر بخواهی

......................

باز هم زندگی کن،
در انتظار لبخند گرم کودکانه ات
می توان بود؟...

نظرات 8 + ارسال نظر
سارا پنج‌شنبه 17 فروردین 1391 ساعت 03:22 ب.ظ http://www.gelayol.blogsky.com

سلام
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای

چه قدر اینجا شلوغ پلوغه نازی جون!!!!!!!!!!!

آخه چشام درد گرفتن



وب قشنگی داری اما چشام داره دو دو میزنه!!!!!

سلام

مرسی عزیزم

دارم درستش میکنم

شیوا پنج‌شنبه 17 فروردین 1391 ساعت 09:35 ب.ظ http://16wishes.mihanblog.com

[:S025:]
خدایی وقتی میبینی یه دیوونه همه این شکلارو یکی باهم زده نمیفهمی منم؟
نمیشه بابا!
تو این دنیای بد مگه میشه بچگی کرد؟الان بچه هام بزرگی میکنن!

چرا خود خودتی

میشه فقط سخته ... باید رو خودت کار کنی ...

رضا شنبه 19 فروردین 1391 ساعت 12:47 ق.ظ http://fcuk.blogsky.com

ممکن نیست

غیر ممکن نداریم... باید تلاش کرد ...

رز شنبه 19 فروردین 1391 ساعت 01:46 ق.ظ http://lahzeham.blogsky.com

سلام نازی
خب وقتی می گن کودک درونتو و زنده نگه دار واسه همینه دیگه....
کودک درون آدم همیشه پاکه باید بیشتر بهش بها داد

سلام عزیزم...
اوهوم...

مریم شنبه 19 فروردین 1391 ساعت 12:19 ب.ظ

درونن خوبه که آدم کودک باشه.
راحت فراموش کنه
اما رفتارن باید بزرگ بود.

دقیقا

نگین شنبه 19 فروردین 1391 ساعت 04:14 ب.ظ http://www.mininak.blogsky.com

آأم دوست داره بچه باشه و بچگی کنه ...
ولی نمیذارن ...
با اجبار میخوان بزرگش کنن
حتی الان بچه ها هم بچگی نمیکنن :)

همین دیگه ... اما من واقعا هنوز خیلی بچه ام ...

صبا دوشنبه 21 فروردین 1391 ساعت 02:25 ب.ظ http://sarina1993.mihanblog.com

خیلی خیلی بچه بودنو دوس دارم
همه باید مثل بچه ها باشیم
از من به شما نصیحت
هروقت احساس کلافگی کردین برید یه بچه شش هفت ساله ترجیحا پسر بچه:)) پیدا کنین یه ربع باهاش حرف بزنین بازی کنین یه پالسی میدن اصلا عجییییب

اره واقعا بچه ها آرامش عجیبی به آدم میدن...

نون.الف چهارشنبه 23 فروردین 1391 ساعت 10:04 ب.ظ

کجایی کودکی که یادت بخیر...
هی روزگار...

چه زود بزرگ شدیم و فاصله گرفتیم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد